در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.
بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد. حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ...
با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت.
نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.
ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد.
پادشاه در ان یادداشت نوشته بود :
"هر سد و مانعی می تواند شانسی برای تغییر زندگی انسان باشد."
آیا گمان می کنید که خوشبخت بودن آرزویی دور و دست نیافتنی است؟ آیا معتقدید که حوادث خارجی، خوشبختی را به شما هدیه می کنند؟ در این صورت ، احتمال دارد که از زندگی خود رضایت نداشته باشید. برعکس اگر گمان می کنید که خوشبختی در اندیشه و ذهن شما پنهان شده است ، فرصت برای ساختن یک زندگی مملو از شادی و رضایتمندی در پیش روی شما قرار دارد . گی ماتسون ، مشاور خانواده از رهنمودهای زیر را برای کسب رضایت از زندگی فردی و اجتماعی ارائه می دهد:
1) نعمت هایی را که خداوند به شما عطا فرموده است ، بشمارید .
حق شناسی و قدردانی لازمه خوشبختی است . پس بهتر است که هر روز برای کمترین چیزی که در اختیار دارید، سپاسگزار باشید.
2) ازخود بپرسید :" چه چیزی برای من بیشترین اهمیت را دارد؟"
سعی کنید که به ارزش های خود توجه بیشتری داشته باشید ، ( مثل جنبه اخلاقی کار خود). به ارزش هایی بها بدهید که در زندگی به کار می روند . توقعات و انتظارهای غیرقابل کنترلی را که نمی توانید بر آنها مسلط شده و آنها را عملی و قابل اجرا سازید ، برای خود ایجاد نکنید .
3) به واقعیت ها بیندیشید.
بررسی ها نشان داده است که موش های آزمایشگاهی وقتی در مسیری ناشناخته ( پازل ) به دنبال پنیر می روند، اگر فقط دوبار، با نبودن پنیر، رو به روشوند از تکرار آزمایش خود داری می کنند یا مسیر حرکت خود را تغییر می دهند، در حالی که ما انسانها، بارها و بارها به دیوارهای غیر واقعی تکیه می کنیم و راه های تکراری را می پیماییم حتی اگر " پنیری" وجود نداشته باشد!
براساس نظر متخصصان ، شادترین مردم ، کسانی هستند که امیدها و آرزوهایشان بر پایه " واقعیت " استوارست .
( کسانی که اگر جای خالی " پنیر" را ببینند مسیر خود را عوض می کنند.) پس با خود رو راست باشید و سعی کنید آنچه که دارید و آنچه را که دنبال می کنید ، واقعی باشد. درغیر این صورت به سوی یأس و ناامیدی سوق خواهید یافت .
4) از مسیری که آغاز کرده اید و به پیش می روید ، لذت ببرید.
موفقیت خود را از طریق " شایدها" و " ممکن ها" ارزیابی نکنید . بلکه درراه درست قدم بردارید تا بتوانید میزان کسب موفقیت خود را بسنجید.
5) یک فعالیت تازه را شروع کنید .
در فعالیتی که حتی ممکن است نتوانید آن را به خوبی انجام دهید، به طور منظم و با برنامه ریزی شرکت کنید. دراین صورت آنچه به دست می آورید مهارت تازه ، اعتماد به نفس بیشتر و سرگرمی است .
و آنچه از دست می دهید زمانی است که صرف شده است ( لطفاً به شماره 9 توجه کنید)
6) از وسواس بیش ازحد دوری کنید .
آیا تا به حال با فرد وسواسی ای رو به رو شده اید که خوشحال و راضی باشد؟ احتمالاً خیر، زیرا درزیر ماسک وسواس، ترس پنهان شده است . ترس از اشتباه کردن و پاسخگویی به عواقب ناشی از آن.
متخصصان معتقدند که وسواس یکی از بزرگ ترین موانع تحقق آرزوهاست .
7) مثبت فکر کنید .
مثبت فکر کردن، کلیدی است که می تواند جهانی از تغییرات را شکل بدهد. نگویید : " سعی خودم را می کنم ." بگویید: " من انجام خواهم داد.":72:
8) با آنچه که در اختیار دارید کار کنید.
حتی زمانی که اوضاع ، امیدوار کننده نیست ، بهتر است فهرستی از آنچه که در اختیار دارید تهیه کنید. مانند یک شغل ، یک دوست خوب ومهارت های اجتماعی و آنها را برای پیشرفت خود به کار ببرید .
9) توجه خود را به موضوعات بی ارزش معطوف نکنید.
اگرخود را به دست رسانه ها و آگهی ها بسپارید ، طبق آنچه که " دارید" ارزشیابی می شوید ، نه آنچه که " هستید" . این ملاک ارزشیابی ، رفته رفته جوانترها را نیز متأثر می سازد . درحالی که ارزش انسان از محیط خارج به او اضافه نمی شود، بلکه ارزش فردی انسان را ، توانایی پذیرفتن مسئولیت گزینش ها، مقابله ی اندیشمندانه با مشکلات ، شناختن اهداف و برنامه ریزی برای رسیدن به آنها و پذیرفتن مسئولیت اندیشه ها و احساسات مشخص می سازد . هندیها معتقدند که هر گزینش و انتخاب تازه ای که می کنید همانند دانه ی گیاهی است که می کارید ، گزینش شما رشد می کند و به بار می نشیند. اگر احساس " کم ارزشی " ، می کنید ، بهتراست به جای این که وسوسه شوید به خرید بروید و به آنچه که " دارید " بیفزایید ، پیاده روی کنید ، یا با یک دوست خوب به گفت و گو بنشینید .
10) با توکل به آفریننده جهان ، آرامش پیدا کنید .
همواره به یاد داشته باشید که :" یاد خدا آرامش بخش دلهاست ".
وقتی تنهاییم دنبال یک دوست می گردیم،
وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش می گردیم
وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش می گردیم…
و باز تنهاییم …
شناخت استعدادها و علایق از شناخت خود انسان ناشی میشود.
شاید این حدیث را شنیده باشید که "من عرف نفسه فقد عرف ربه" هرکس که خودش را شناخت پس به تحقیق که خدای خود را نیز شناخته است.
برای پیدا کردن علایق و استعدادهایتان؛باید:
1. تجربه نوشتن را داشته باشید.
این نوشتن ممکن است شامل شرح حال، خاطرات، داستان و... باشد. خلاصه اینکه شما به هرحال بنویسید. نوشتن انسان را در شناخت هرچه بیشتر و بهتر خویش کمک و یاری میرساند. سالنامه ای را تهیه کنید و هر روز سعی کنید یک صفحه از آن را پر کنید. پس از یک ماه به نوشته های روزهای اولتان برگردید و آنها را بخوانید. خودتان هم متوجه این خواهید شد که روز به روز تغییر کرده اید.
2. روی زندگانی خودتان متمرکز شوید.
هر شب قبل از خواب، ساعتی را به خودتان اختصاص دهید و به کارهای روزتان فکر کنید. ببینید چه کارهایی را انجام داده اید. تمامی آنها را روی برگه بنویسید. به کجاها رفته اید. چه مطالبی را خوانده اید و... هر شب در ساعت آخر شب این کار را انجام دهید. پس از یک هفته یک بازنگری بر روی نوشته هایتان داشته باشید. ببینید که چه کارهایی را بیشتر انجام داده اید. وقتی که با دوستانتان صحبت میکنید بیشتر مایل هستید که در چه زمینه هایی گفتگو کنید. چه مطالبی را بیشتر از رادیو و تلویزیون پیگیر هستید؟ سری به کتابخانه تان بزنید. بیشتر در چه زمینه ای کتاب میخوانید؟ به کتابفروشیهای بیرون بروید. چه کتابهایی شما را بیشتر جذب میکنند؟ هر روز، روزنامه بخرید و آن را بخوانید. چه مطالبی را دنبال میکنید و هر روز دوست دارید آنها را بخوانید و حتی کدامیک از مطالب را آرشیو میکنید؟ در چه زمینه هایی صاحبنظر هستید؟ به این معنا که خیلی خوب از پس صحبت کردن در مورد آن مطلب برمی آیید و دوستانتان شما را تحسین میکنند و یا اینکه خیلی خوب به حرفهایتان گوش فرا می دهند؟
3. به زندگی گذشته خود فکر کنید.
در چه زمینه هایی کار کرده اید و صاحب آثاری هستید. در چه زمینه هایی موفق بوده اید و احساس کرده اید که می توانید موفق باشید.
4 مدتی به کلاسهای مختلف در رشته های مختلف بروید.
کلاسهایی در زمینه های گوناگون که احساس میکنید به آن زمینه ها علاقه دارید و دوست دارید در آن حیطه ها کار کنید. ببینید کدامیک از کلاسها را بیشتر دوست دارید و دوست دارید که بیشتر و بیشتر از آنها بیاموزید. در کدامیک از آنها استعداد دارید؟ چگونه میشود فهمید که یک فرد در رشته ای بااستعداد است؟ یکی از روشهای فهمیدن آن این است که کاری را که دیگران حالا یا به سختی و یا با گذاشتن زمان زیادی میتوانند آن را انجام دهند فرد با گذاشتن زمان کمی و به خوبی از پس آن کار برآید.
5. کتاب آشنایی با رشته های مختلف دانشگاهی انتشارات سازمان سنجش را تهیه کرده و آن را مطالعه نمایید یا اینکه نگاهی گذرا به فهرست کتاب و رشته های مختلف داشته باشید و ببینید که کدامیک از رشته ها بیشتر شما را جذب میکند.
6. کمتر صحبت کنید، سعی کنید بیشتر فکر کنید.
بیشتر شنوا باشید تا گویا. در روایت از امام معصوم آمده است که" الفکر ینیر القلب؛ فکر، قلب را نورانی میکند".
در تمامی این مواردی که ذکر کردیم. شما برای هرمورد، یادداشت کنید که به چه چیزهایی علاقه مند هستید و هر کدام از علایق شما مربوط به کدام رشته دانشگاهی می باشد و سپس بر اساس نتایج این موارد، تصمیم بگیرید.
شناخت انسان از نفس خویش، علایق خویش، استعدادهای خویش و... روز به روز بهتر و بهتر میشود. معرفت انسان نسبت به خودش، جهان هستی و خدای خویش روز به روز، بیشتر و بیشتر میشود به شرط اینکه شما نیز با خودتان صداقت داشته باشید.
7- نقاط ضعف خودتان را بپذیرید.
اگر دوستانتان نقد درستی از شما کردند، ممنون آنها باشید و اشکالتان را بپذیرید و اینکه با خدای خود صادق و رو راست باشید.
و برای اینکه هر روزتان بهتر از روزهای قبل باشد، در پایان هر روز، نیم ساعتی را به خودتان اختصاص دهید و در مورد کارهای روزتان فکر کنید.
ببینید که کجاها درست عمل کرده اید و چه اشتباهاتی داشته اید؟ از اشتباهاتتان درس بگیرید و سعی کنید که دیگر آنها را تکرار نکنید و کارهای خوبتان را در روزهای بعد، بهتر و بهتر تکرار کنید.
انجام مداوم این تمرین در پایان هر روز، هم به شما کمک میکند که بهتر از روزهای قبل عمل کنید و هم شما را به شناخت از خودتان میرساند.
به حدیثی از امام صادق علیه السلام در این زمینه اشاره می کنیم که میفرمایند "هرکس که کاستی های خود را بررسی نکند پیوسته در کاستی میماند."
تیک، یکی از شایع ترین مشکلات روانی است که به گفته کارشناسان دلایل شیوع آن چندان مشخص نیست، ولی تخمین زده می شود بین 5 تا 25 درصد کودکان در سنین مدرسه نیز نوعی از اختلال تیک را تجربه می کنند
تیک ها حرکات غیرطبیعی ناگهانی، مکرر، سریع و هماهنگی هستند که معمولا به راحتی قابل تقلید هستند.
حرکات به صورتی مشابه مکررا رخ می دهند و بیمار قادر است به صورتی ارادی برای مدتی کوتاه آن ها را مهار کند، اما این امر ممکن است سبب اضطراب بیمار شود.
تیک ها در نتیجه فشار روانی تشدید می شوند و حین فعالیت های ارادی و تمرکز فکری کاهش یافته و در خواب از بین می روند.
دکتر علیرضا پیرخائفی، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه، تیک ها را فعالیت های حرکتی - صوتی می داند که به صورت ناگهانی اتفاق می افتند و در آن، فرد توان مقاومت خود را از دست داده و ظاهرا مقابله با آن هیچ فایدهای نخواهد داشت.
وی، پریدن گوشه چشم، پرش در ناحیه گردن و حرکات اضافه در شانه را از تیک های حرکتی می داند و در خصوص تیک های صوتی ابراز می کند، در این گونه تیک ها علاوه بر تکان های عضلات، سیستم صوتی نیز(مانند صاف کردن گلو، خرخر کردن و بالا کشیدن بینی و …) درگیر می شود.
تیک هایی که به تازگی آغاز شدهاند، اغلب نیاز به درمان ندارند.
توصیه مناسب به والدین و اطرافیان کودک مبتلا به تیک این است که توجهی به تیک ها نداشته باشند، زیرا تمرکز روی تیک، باعث تشدید آن می شود.
اکثر تیک هایی که تازه آغاز شدهاند، مسیر محدود و گذرایی دارند و به سمت اختلال جدی تری پیش نمی روند و حداکثر طی دورههای استرس آور عود می کنند. معدودی از تیک ها بیشتر از یک سال طول می کشند.
تیک در آقایان سه برابر بیشتر از خانم ها است و تیک های مزمن بیشتر بین سنین 6 تا 12سالگی دیده می شوند.
تقسیم بندی
تیک ها را می توان بر اساس ساده یا متعدد بودن، گذرا و مزمن بودن به 4 گروه تقسیم کرد:
تیکهای ساده گذرا:
در کودکی بسیار شایعاند و معمولا پس از یک سال (اغلب طی چند هفته) خود به خود بهبود می یابند و عمدتا نیاز به درمان ندارند. تیک های حرکتی معمول که اغلب در حدود 5/3سالگی شروع می شوند ،به کودکان کمک می کنند تا انرژی عصبی را آزاد کنند. 75 درصد از کودکان، این نوع تیک را در عرض 6 ماه پشت سر می گذارند.
اگر کودک شما گرفتار تیک شد، بهترین راه، نادیده گرفتن آن است. هیچ گاه او را سرزنش نکرده و یا تنبیه نکنید. شما می توانید برای جلوگیری از تبدیل شدن این عمل به یک عادت، با تمرین کردن روش های پیشگیرانه، به کودکان تان کمک کنید، ولی تیک های گذرا نباید در برنامه کامل ترک عادت مورد توجه قرار گیرد.
تیک های مزمن:
اگر تیک بیش از 12ماه ادامه یابد، تیک مزمن محسوب می شود. تیک های مزمن پایدار هستند و معمولاً انقباض ماهیچه در آن ها بیش از حد و بسیار شدید است. این تیک ها مشخصاً به صورت حمله های دورهای هستند و غالباً شدت آن ها ماه به ماه، روز به روز یا حتی ساعت به ساعت تغییر می کند. در حقیقت رفتار تیکی ممکن است برای هفته ها یا ماهها کاملاً محو، اما دوباره ظاهر شود.
ممکن است در هر سنی پدیدار شوند، اما اغلب در کودکی شروع می شوند. درمان در اکثر موارد لازم نیست. باید به بیمار توضیح داد که این اختلال اهمیتی ندارد.
تیک های ساده یا متعدد مداوم:
معمولا از کودکی یا نوجوانی و قبل از 15سالگی آغاز می شود. در بسیاری از موارد تیک های موردی روی می دهد، اما بهبود کامل در خاتمه نوجوانی رخ می دهد.
سندرم تیک های حرکتی و صوتی متعدد مزمن:
این سندرم به نام پزشک فرانسوی ای که نخستین بار این بیماری را توصیف کرد، "سندرم ژیل دولا توره" نامیده می شود.
این اختلال معمولا همراه با تحریک پذیری و وسواس است که می تواند موجب رانده شدن فرد از اجتماع شود و این واکنش های اجتماعی منفی می تواند فرد را به افسردگی دچار کند و حتی در بعضی مواقع او را به سوی خودکشی نیز سوق دهد.
تیک های توره درصورت عدم درمان می توانند به حالتی مزمن در فرد تبدیل شود.
در این افراد حرکات لب و دهان شان به گونهای هست که انگار حرف های رکیک به زبان می آورند، در صورتی که این طور نیست.
به جز تیک های گذرا در سایر تیک های عصبی احتمال بازگشت وجود دارد.
علت ها:
زمانی اعتقاد بر این بود که تیک ها علاوم بیرونی احساسات سرکوب شده و کشمکشهای درونی اند. امروزه در بسیاری از نقاط جهان آن را ترکیبی از عوامل محیطی و زیستی می دانند.
تیک تقریباً در یک سوم موارد، پایه ژنتیک دارد، اما در برخی حالات ممکن است
این عادت از طریق تقلید به دست آید.
همچنین مشخص شده است که رفتارهای تیکی در زمان فشارهای عصبی افزایش می یابد که این امر به "تیک عصبی" منجر می شود.
در صورتی که از وجود تیک های عصبی در کودک تان رنج می برید، نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
کاهش فشار روحی:
به لحاظ این که رفتارهای تیکی غالباً با فشار روحی تشدید می شوند، مواردی را در زندگی کودک تان جست وجو کنید که ممکن است منشأ ناراحتی یا نگرانی او باشند. مثلا ببینید آیا او تلاش می کند که از تکالیف مدرسه و درسها عقب نمانند؟ آیا انتظارات ورزشی او بالاست؟
برای کاهش تنشهای احتمالی کودک و ایجاد آرامش و اطمینان در او، تا آنجا که ممکن است موقعیتهای فشارزا را از بین ببرید و با او مهربان باشید. تعداد تیک ها اغلب با کاهش فشار روحی، تقلیل می یابند.
چه باید کرد؟
یکی از نکاتی که درباره ی انواع تیک ها حائز اهمیت است، نوع برخورد و نگاه عوام به آن است که باعث می شود، فرد مبتلا دچار احساس ناخوشایندی شود و خود را از انظار پنهان کند و در صورت افزایش بیش از حد این اختلال، حتی در رفتارهای اجتماعی او نیز تاثیر بگذارد.
اگر افراد با نشانه های طولانی مدت تیک مواجه شدند، باید برای جلوگیری از اختلالات وسیع تر به روان پزشک یا روان شناس مراجعه کنند.
بانوى خردمندى در کوهستان سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا کرد.
روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود.
بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود.
مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد. ...
زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.
مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت.
او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا کند.
بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:«خیلى فکر کردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى.
اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى!
احساس زندگی!
احساس پشیمانی همیشگی از گذشتهها و احساس نگرانی از اتفاقات احتمالی آینده از مخربترین احساسات منفی به شمار میآید. سطح انتظار شما از زندگی راز دستیابی به سلامت روحی است. اگر آرزومند شادی، تندرستی و آرامش خاطر هستید، ذهن خود را به آن سمت متوجه کنید تا با نیروی حاصل از آن فکر زیبا، مردم، اتفاقات و اوضاع و شرایط مناسب را برای تجلی این نیکوییها به خدمت خود دعوت کنید. کسانی که به قضاوت اطرافیان گوش میدهند از این حقیقت غافلند که با صرف نیروی خود در این زمینه، خودشان را از آرامش و صفای روح محروم میکنند. هر کس به دیگری زیان برساند، و یا ضربهای به کسی بزند بیشترین زیان را خودش خواهد دید چرا که هر کس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است. از طرفی دیگر آرامش روحی خود را نیز از دست میدهد و تمام موانعی را که در برابر دیدگانش به وجود آورده است باعث میشود که افقهای روشن آینده را خوب نبیند. احساس رشد در بین انسانها و سایر موجودات فرق بین مُرده و زنده است. پس همیشه زنده باشید و احساس سرزندگی و نشاط را در اطراف خود پخش کنید و قبل از مرگ خود نمیرید.
از مهمترین کارهایی که به عنوان یک فرد بالغ میتوانید انجام دهید، بازگشت گاه به گاه به دوران شاد و پرانرژی کودکی است. در درون همة ما گنجینة بیکرانی از عشق و شادمانی و نعمت وجود دارد که میتواند آنچه را که در آرزوی آنیم برایمان فراهم کند. هرگاه خود را مسؤول تصمیمات خود بدانید از هر جهت اختیار دنیای خود را به دست گرفتهاید. شما همیشه با خویشتن خویش تنهایید. اما تنها زمانی خود را بیکس و غریب احساس میکنید که خودتان را دوست نداشته باشید. عشق شما در قلبتان لانه دارد. این عشق از آن شماست. شما میتوانید خود را از عشق و محبت لبریز کنید و دلپذیرترین و رضایتبخشترین احساسات را در دل پرورش دهید. هنگامی که شاد و مثبت و با حوصله هستید واکنشهای شیمیایی بدن شما با زمانی که مضطرب و منفی و هراسانید به کلی فرق دارد، نحوه تفکر شما نیز به طرز چشمگیری بر ترشح غدد بدن تأثیر دارد و بر روی جسمتان نیز مؤثر است. در باطن انسان معجزههایی وصفناپذیر نهفته است. برای این که شگفتیهای دلخواه خود را در زندگی بیافرینید باید در نهفتهترین عمق وجود خود به سراغ این طلاهای ناب رفته و آنها را از معدنهای پر رمز و رازشان استخراج کنید.
موفقیت و شادمانی هر کسی در زندگی کاملاً تابع فرصتها و امکاناتی نیست که در دسترس ماست، بلکه متکی به باورهایی است که در اعماق وجود ماست و ما به آن اعتقاد داریم. اگر کارها بر وفق مرادتان نیست از خود بپرسید چه کردهام که با چنین سختی هایی روبهرو شدهام؟ چگونه باید خودم را از این تنگنا نجات دهم؟ هر رویدادی که در زندگی با آن روبهرو میشویم پیش نیاز دست یافتن به مرحله بعدی زندگی و نشان دهنده رشد است، پس خسته نشوید و مبارزه کنید. محدودیتهای ما منحصر به جسم ماست. در دنیای اندیشه و ذهن ما مانع و محدودیتی وجود ندارد. تمام اشیأ، اموال و امکانات زندگی عطایای هستی برای خدمت به شماست نه برای آن که شما در خدمت آنها باشید.
شادی این است که ...................
1-زندگی را به عنوان یک سفر هیجان انگیز تجربه کنم.
2-کارهایی را که میخواهم،شجاعانه انجام دهم حتی اگر بترسم.
3-بدانم که هرآنچه که مرا شاد می کند در درون خود دارم.
4-به جنبه های مثبتی فکر کنم که آنچه را که میخواهم یا نیاز دارم به سوی من جذب میکنند.
5-خودم ودیگران را بخاطر هر برداشت نادرستی که داشتم ببخشم.
6- بپذیرم که خوب هستم حتی زمانی که دست گلی به آب میدهم.
7-بدانم که خود من مسئول افکار ،احساسات و رفتارم هستم.
8- درک کنم آنچه مردم میگویند یا انجام میدهند بازتاب خود آنها و نه من است.
9-به معرفت درون وندای فطرتم گوش فرا دهم.
10-ذهنم را برانگیزم و از جسمم مراقبت کنم.
11-در زندگی بین تفریح و کار تعادل ایجاد کنم.
12-بدانم که هر لحظه با ارزش تمام آن چیزی است که اهمیت دارد.
13- به علایق و استعدادهایم اهمیت داده ،آنها را دوست بدارم ودنبال کنم.
14- از گذشته درس بگیرم،برای آینده هدفی را تعیین کرده وبر زمان حال تمرکز کنم.
15-اجازه دهم تمام عواطف خود را حس کرده وبا روشهای سالم آنها را ابراز کنم.
16-برای بوییدن گلها وقت بذارم.
17-حقایق زندگی خودرا با روش مناسب با دیگران در میان بگذارم.
18- بر ترسهایم غلبه کرده و تمام مشکلاتم را با راه حل از میان بر دارم.
19-تغییرات را بپذیرم و با آنها حرکت کنم.
20-بدانم موفقیت واقعی من به آن اندازه است ک به خودم و دیگران توجه دارم.
21-برای هر آنچه دارم و آن کس که هستم شاکر باشم.
22-بپذیرم که خوب هستم و لیاقت سلامت،شادی وموفق بودن را دارم.
23-بدون قیدو شرط ببخشم و بگیرم.
(م.موفقیت)
اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایقها میگذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیکر آلالهها، اربعینی میگذرد و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.
از آن روز تا امروز چهل روز در سوگ ابرمردی نشستیم که حیات اسلام مدیون رگهای پاره پاره اوست. قصه سر و نیزه، قصه لبهای خونین و قرآن، قصه سیلی و صورت گلگون کودک غمگین و تمام حقیقت هایی که هر سال از پرده چشمان ما می گذرد را شنیده ایم.
اربعینی با دختر کوچک حسین (ع) مهر را در آغوش گرفتیم، ناله زدیم، درد دلها گفتیم و شکوهها روانه کردیم. اربعینی از عمق جان، فریاد یا حسین کشیدیم، بر سینه زدیم و خنده را حرام کردیم.
کربلا؛ این خارستان خشک و بیآب، دریای انسانیت و کمال است، اقیانوس بی کرانهای است که در آن گوهر همه عظمتها و خوبیها به رنگ مظلومیت، یافتنی است؛ اما غواص قهار میطلبد. و هر کدام به فراخور حالمان از کربلا، محرم، عاشورا و اربعین، برداشتی داریم و بر اساس آن قضاوتی ....
در زیارت اربعین پیرامون فلسفه آن آمده است: و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیرهالظلاله: حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.
و شیعه همیشه و در تمامى روزهاى سوگوارى حضرت سیدالشهداء علیه السلام و از آن جمله روز اربعین آن حضرت، در زیارت و اقامه ماتم و عزادارى کوتاهى نکرده و از اینجاست که امام حسن عسکرى علیهالسلام زیارت اربعین را از علایم ایمان شمرده است.
آرى، تنها زیارت اربعین سیدالشهداء علیه السلام است که مؤمن خالص را از دیگران تمیز مىدهد، و دوستان اهل بیت علیهم السلام را از غیر آنان جدا مى کند. و مؤمن واقعى کسى است که نگذارد آثار نهضت حسین علیه السلام فراموش شود و در قدردانى و شرکت در هدف آن حضرت کوتاهى نورزد.
پیروان و دوستان امام حسین علیه السلام امیدوارند تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند که جابر بن عبدالله انصارى - از صحابه رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و نخستین زائر قبر حضرت اباعبدالله در اولین اربعین سیدالشهداء روایت کرده است: «کسى که قومى را دوست دارد با آنها محشور مى شود و کسى که عمل قومى را دوست دارد با ایشان شریک مىباشد».
دلهایمان بیتاب سالار شهیدان، و چشمانمان بر مظلومانه ترین شهادت تاریخ همواره درخشان و بارانی باد.